مطمئن هستم که منشاء پیدایش این موجود هیچ خفاش یا خوک و یا همچه جانوری نیست؛ بل که یک روزی یک جایی یک زمانی، منِ تنهایِ دور از تو، با حسرت به دو دست گره خورده به هم نگاه میکرده که ناگهان یک قطره از چشمِ منِ حسود جدا افتاده و تبدیل شده به این موجود کوچک عالم گیر.
پ.ن:
دلم برای تو...دل تو هم...
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 48
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 75
همین قدر که - تو نمی دانی و من نه دوستت دارم که - می پرستم تو را برای من کافیست.
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 57
یک قرص سفید ۵ میلی متری با شکم برآمده چسبیده یک جایی میان حلقم، پایین نمی رود، امتحان کردم، نه قورت دادن یک عالمه بزاق یک جا، نه نوشیدن یکسره یک لیوان آب و نه خوردن نان فرقی ندارد، خیال رفتن ندارد. بالا هم نمی آید.
از دیشب همان جا نشسته.
امشب یکی دیگر هم از خودش را فرستادم پیشش گفتم بلکه دست هم را بگیرند و دوتایی پا در مسیری بگذارند؛ اما انگار حالا بجای یکی دوتا قرص سفید پنج میلی متری با شکم برآمده چسبیده اند یک جایی میان حلقم، پایین نمی روند... بالا هم نمی آیند.
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 68
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 60
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 43
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 49
چشم هامو می بندم
باز می کنم
باریکه های نور از بین شاخ و برگ درخت های تپه ی پشتی پارک طالقانی به چشم من می ریزن.
سرمو می چرخونم به سمتی که تو دراز کشیدی
تو چشم هاتو بستی
جمله ای که یادم نیست برای تو گفتمش یا فقط توی دلم زمزمه کردم "کاش دنیا همین جا تموم بشه؛ همین الان."
پ.ن:
حکما که وقتی چشم هاتو بسته بودی جایی خیلی دور از من بازشون کرده بودی وگرنه دنیا بعد از اون لحظه نمی تونست وجود داشته باشه اگه تو هم با من بودی وقتی گفتم "کاش دنیا همین جا..."
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 48
خواب دیدم...
آشفته بودم از اینکه حتی توی خوابم هم تو را باید شریک شوم.
تو را قایم می کردم و همه را پس می زدم...
پ.ن:
خوب شد کسی توی خوابم نبود تا یادم بیاورد که توی بیداری اصلا هیچ سهمی از تو ندارم چه رسد که...، خوب شد کسی نبود تا یادم بیاورد وگرنه حتما دق می کردم.
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 65
برچسب : نویسنده : 2ratle-geran9 بازدید : 37